چند قدم تا سقوط (بخش دوم)

علی صفری؛خبرنگار تحولات عرلق
در آستانۀ سقوط یکی از حکام منطقه یعنی”صدام حسین”که در چنین روزهائی و همزمان با حوادث ۱۱ سپتامبر رخ نمود به واکنش مقامات دورۀ حکومت او می پردازیم.رغد دختر ارشد صدام حسین که از اردن گاه و بی گاه در صحنۀ عراق حضور دارد با اشاره و ایما از چگونگی شکل گیری یک صحنۀ نوظهور در دورۀ حکومت پدرش گفته و حمله به عراق را از جمله با همیاری و همراهی خیانتکاران ممکن دانسته و تلویحاً از اهالی تکریت و حوالی آن انتقاد کرده که تا قبل از ورود پدر به قدرت،یک ساختمان دو طبقه در این شهر به چشم نمی خورد و این همه توسعه و خدمات،پس از حضور صدام در کرسی ریاست جمهوری امکان پذیر شد.او اما با این اظهار نظر که بر خلاف دختر خود خانم”حریر حسین کامل”که در کتاب خود به نام(حفیده صدام)از اشتباه و خطای پدر بزرگش نوشته است نشان می دهد که انتظار داشته از سقوط یا لو دادن محل اختفای پدرش جلوگیری یا خودداری می کرده اند.”طه یاسین رمضان”که در خانۀ یکی از بستگانش در موصل مخفی شده بود پس از بارداشت از عبارت(باز هم خیانت)استفاده کرد و این یعنی او نیز انتظار خیانت نداشته است.”ناجی صبری الحدیثی”اهل شهر الحدیثه،وزیر امور خارجۀ دولت صدام حسین در اظهاراتی گفته که حمله به عراق برای سقوط حاکمیت قبل نبود.این حمله اما برای ویران ساختن عراق صورت گرفت و ویران هم شد.به این اظهار نظر باید کُنشانه گفت که حمله به عراق بعد از قلدرمآبی ناشی از بی خردی حکمرانی آن برهه صورت گرفت.رهبر وقت عراق در اظهار نظری کاملاً مستند گفته بود که ما عراق را ویرانه ای تحویل گرفتیم(اشاره ای به پیشرفته نبودن عراق تا قبل از حکومت صدام است!!)لذا اگر قرار است این حاکمیت(حزب بعث)از بین برود به همان شکل ویرانه ای تحویل خواهیم داد.این یعنی یا ما یا هیچ کس.او و حاکمیت مطلقش بدون آن که متوجه شده باشد یا نه،در اساس متعمداً زمانی که باعث مهاجرت هزاران نخبه از عراق و فرار چند ۱۰۰ هزار شهروند از این کشور از جمله به اروپا و آمریکا؛عراق با این همه منابع هستی بخش ویرانه شده بود.به نظر نگارنده در ادبیات سیاسی از جمله از جنس چنان حاکمیتی،واژه هائی مثل خیانت با آن حجم از اتهام و گفتار،مفهومی جز خودخواهی و خودکامگی و فرار رو به جلو چنان حاکمی بیش نیست.شکل گیری چنین واژه ای به نظر دهلیزسازی آن حاکم با انگیزۀ برون رفت از مخمصه هائی است که علت ظهور آن خود اوست.به جای آن که از چنین کشوری با این همه ذخایر پول ساز که عامل اصلی توسعه و پیشرفت ملت هاست،الگویی بسازند،یک سرزمین سوخته تحویل داده می شود و عراق را که گفته می شود در برهه ای و همچنان در بُعد جذب مهارت مهاجر پذیر بوده خود به هسته ای اصلی به جهت مهاجرت به ویژه نخبگانش در می آید.تردیدی نیست عواملی دیگر در اضمحلال و هدر رفت منابع مادی کشورها مؤثر است اما آن جا که یک حاکمیت اصیل و وطن دوست و مردم خواه بر سرزمینی همچون عراق به قدرت برسد،این کشور می توانسته و می تواند الگوئی برای سایر ملل حتیٰ کشورهائی که در ردیف یا طبقۀ توسعه یافته اند،قلمداد کرد.متأسفانه هم اینک عده ای بدون توجه به ماهیت جنبش آزادی خواهی خود که به خاطر آن سالیانی دراز پیکار کردند بعضاً خود را در مناسک و آئینی محدود کرده اند که از هویت و اساس محتوائی آیین،غافل شده اند.بدون تعارف باید گفت هر جنبشی که از ۱۴۰۰ سال قبل و قبل تر با نماد و شعار انسانیت و آزادگی ظهور کرده و ناکامش گذاشته اند جز برای عدالت نبوده و عدالت چنانچه تحقق پیدا کند همۀ عناصر جامعه از همۀ داده های هستی بخش بهره مند خواهند شد.فرض کنیم حضرت امام حسین(ع)در عراق حکومت می کرد،بر اساس نماد و شعار مطرح شده قرار بر برقراری یک حکومت عادلانه بوده آیا چنین ترازی از حکومت غیر از بهره مندی همه از منابع قابل برداشت آن برهه به صورت منصفانه است یا نه،عده ای ویژه خوار،زمام ذخایر ملت را در دست گرفته و بر آن تسلط پیدا کنند؟در حال حاضر در عراق شرایطی حاکم است که عاری از محتواست.آدم به صحنه هائی بر می خورد که باور ندارد در این سرزمین نخستین قانون گزاران بشری یعنی حمورابی می زیسته و عُرفائی نظیر عبدالقادر گیلانی حضور داشته یا شُعرایی همچون الجواهری و ابی نواس یا شاکر السیاب یا از همه مهم تر مکان یکی از نمادهای عجایب هفت گانۀ دنیا در همین جامعۀ بین النهرین است.ملت عراق آگاه و نسبت به این حقایق و اندوخته های گذشته و حال خود مطلع هستند از همین رو حکمرانان پوچ گرا را بر نمی تابند و به همان نحو که با سکوت خود به سقوط یک دیکتاتور کمک کردند نشان داده اند تحمل پوچگرائی را ندارند.اما یک اشاره.برخی دوستان و رفقا.با اطلاع از دشواری ساز و کارهای حاکمیتی به ویژه در شرایط فعلی مملکت،در بیان واقعیت ها به دنبال شهرت و خودنمائی نیستیم و اگر هم باشیم خیلی راحت با پشتوانۀ علم و تجربه،جای دیگری بودیم به همان نحو که همین الان شرایط مهاجرت به یک کشور معتبر در جهان پیش آمده است.از همین رو هر به مطلبی که پرداخته می شود تنها به احترام سرزمین است که قضاوت خوب یا بد آن بر عهدۀ افکار عمومی است،تازه دوستان زمانی ورود پیدا می کنند که به عبارتی کار از کار گذشته است.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰