تاریخ انتشار : شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۰ - ۵:۲۴
368 بازدید
کد خبر : 77

عصر زباله

عصر زباله
دوگانگیِ «طبیعت در تقابل با فرهنگ» حوزه‌ی کاملی را از قلم می‌اندازد که به‌درستی به هیچ‌یک تعلق ندارد:دنیای زباله.کوه‌های زباله‌ای که هر سال تولید می‌کنیم،سیلی از فاضلاب آلاینده، میلیاردها تن از گازهای گلخانه‌ای،عالمی جدید از ضایعات پلاستیکی که از طریق اقیانوس‌های ما گسترش می‌یابند.

دوگانگیِ «طبیعت در تقابل با فرهنگ» حوزه‌ی کاملی را از قلم می‌اندازد که به‌درستی به هیچ‌یک تعلق ندارد:دنیای زباله.کوه‌های زباله‌ای که هر سال تولید می‌کنیم،سیلی از فاضلاب آلاینده، میلیاردها تن از گازهای گلخانه‌ای،عالمی جدید از ضایعات پلاستیکی که از طریق اقیانوس‌های ما گسترش می‌یابند ــ هیچ‌یک از این‌ها تا به حال در دفتر کل زیر عنوان «فرهنگ» وارد نشده است.از میان تمام محصولات مصنوع دست انسان،این اثری است که هیچ‌کس نمی‌خواهد آن را صاحب شود،درباره‌اش بحث کند یا به طریق اولی حتی آن را ببیند.بااین‌همه،این زباله‌ها نمی‌تواند در «طبیعت» جذب شود، دست‌کم نه به شیوه‌ای که زباله و مواد زائد پیشاصنعتی هزاران سال بود که جذب طبیعت می‌شد.این زباله‌ی جدید «مترقی» با کره‌ی زمینی ما ناسازگار است ــ بیش از حد شیمیایی،بیش از حد پایدار،بیش از حد سمی و سرانجام،بیش از حد حجیم. مسئله این است که زباله همیشه موضوعی فرعی و حاشیه‌ای بوده است، هم به معنای واقعی کلمه و هم به نحو استعاری.زباله‌ها در حاشیه‌ی شهرها و محل زندگی ما روی هم ریخته و به آن مکان اساطیری که «دوردست» نامیده می‌شد روانه می‌شد.آن همیشه «چیزی خارجی و بیرونی» بود،محصولی فرعی و اجتناب‌ناپذیر از فرایند ضروری صنعتی‌شدن. اما اکنون چیزی داخلی است ــ داخل در هر اکوسیستم و هر دستگاه گوارشی،از میکروارگانیسم‌های دریایی تا انسان‌ها.اگر زباله واقعاً قرار بود که موضوعی اصلی باشد ــ در کانون هر گفت و گویی درباره‌ی این که چیزها چگونه استخراج،ساخته و دور ریخته می‌شوند ــ آن گاه جامعه را کاملاً زیرورو می‌کرد (شکل آن را کاملاً عوض می‌کرد).توسل به عصر زباله به این امید است که به آینده‌ی پاک‌تری هدایت شویم. بر خلاف آن چه ممکن است تصور کنیم، تولید زباله (اسراف‌کاری) یک غریزه‌ی طبیعیِ انسانی نیست ــ ما مجبور شده‌ایم که یاد بگیریم چگونه زباله تولید کنیم. اجناس یک‌بار مصرف یکی از نوآوری‌های اجتماعی بزرگ جامعه‌ی پس از جنگ در ایالات متحده بوده است.هنگامی که محصولات یک‌بار مصرف برای نخستین بار در دهه‌ی ۱۹۵۰ در دسترس قرار گرفت،از سینی‌های شام جلوی تلویزیون تا لیوان‌های نوشیدنی و تنقلات، مصرف‌کنندگان باید قانع می‌شدند که این ماده‌ی جادویی جدید ــ پلاستیک ــ آن‌قدرها خوب نیست و باید دور انداخته شود.باید محاسن جامعه‌ای که دور ریز دارد به همه تعلیم داده می‌شد. شرکت‌ها ــ به طور خاص، صنعت پتروشیمی ــ سال‌ها وقت صرف و میلیون‌ها دلار خرج کردند تا برای تعویض پاکت‌های کاغذی خرید با کیسه‌های پلاستیکی اِعمال نفوذ کنند.با ظهور فروشگاه‌های بزرگ و فرهنگ سلف‌سرویسی،هر محصولی اکنون باید به‌تنهایی بسته‌بندی می‌شد تا روی قفسه‌های فروشگاه دوام بیاورد و با رشد کامل فرهنگ غذاها و چیزهای آماده و غذاهای بیرون‌بر،تولید محصولات یک‌بار مصرف به اوج خود رسید.در این میان، تمام تلاش‌ها برای مقصر جلوه دادن مصرف‌کنندگان برای بحران زباله یا ناتوانی در بازیافت آن، دستِ بالا، بی‌ربط و، در بدترین حالت،عمیقاً بدبینانه و خودخواهانه است.برای مثال،معلوم شد که به‌رغم دعاوی حکومت،بیش از نیمی از مواد پلاستیکی که ظاهراً در بریتانیا بازیافت شده بود در واقع برای خارج از کشور بارگیری شده بود تا در جای دیگری بیرون ریخته یا سوزانده شود.فقط در سال ۲۰۲۰، بیش از ۲۰۰ هزارتن از پلاستیک «بازیافت‌شده‌ی»در ترکیه تل انبار و سوزانده شد.چه قدر زحمات مصرف‌کنندگانی که ظروف ماست و بطری‌های شیر را جدا کرده و شسته بودند به مسخره گرفته و بی‌ارزش شد.به همین ترتیب،زباله‌ای که پس از مصرف ایجاد می‌شود فقط بخش کوچکی از مسئله است.در مورد زباله‌های الکترونیکی باید گفت که بیشترین درصد آن زباله ها پیش از آن که دستگاه حتی خریده شود تولید شده است:فرایندهای حفاری و ساخت‌وساز،آن قدر زباله ایجاد می‌کند که هیچ میزانی از بازیافت نمی‌تواند به اصلاح و بازسازی آن برسد.از آنجا که بیشتر این زباله در «سرچشمه» ایجاد می‌شود،پیش از آن که خریداران دست به جیب‌ شوند،این حکومت‌ها هستند که مسئولیت قانون‌گذاری را بر عهده دارند،درست همان‌طور که در گذشته در مورد موضوعات دیگری مسئولیت داشتند ــ از ممنوع کردن کلروفلوروکربن در یخچال‌های برقی و سردخانه‌ها تا اجباری کردن شیشه‌های سکوریت (آب‌دیده) در پنجره و شیشه‌های جلوی اتومبیل.تولیدکنندگان نیز باید مسئولیت‌های خود را به دوش بکشند،اما نمی‌توان به آن‌ها اعتماد کرد که کار صحیح را خودشان انجام دهند.در این میان، طراحان چه نقشی می‌توانند و باید ایفا کنند؟طراحی نیروی محرکه‌ای در پسِ جریان‌های عظیم پسماندهای ما در قرن گذشته بوده است.طراحان،مثل دست‌اندرکاران تجارت،در اقتصادِ دورریز سهیم بوده‌اند:ساختن با طول عمر برنامه‌ریزی‌شده،ترویج فرهنگ خوراکی‌های حاضر و آماده،مدفون کردن محصولات در لایه‌هایی از بسته‌بندی‌های هوس‌انگیز.به طور خلاصه،این ها آن کاری را انجام می‌دادند که طراحان به بهترین نحو انجام می‌دهند ــ دامن زدن به آتش میل و خواست.حتی هنگامی که طراحان محصولات به مفهومی از دوام دست می‌یابند، این دستیابی به طور متناقض‌نمایی،تصوری بیش نیست؛آیفون ظاهراً به ایده آل و مُثُلِ افلاطونیِ تلفن هوشمند دست یافت،فقط برای آن که سال به سال به لطف ابتکارات نرم‌افزاری و نیاز به رونق گرفتن فروش با آیفون جدیدی جایگزین شود.بااین‌همه، فرهنگِ طراحیِ محصولات در حال تغییر است و دیدگاه طراحان جوان امروزه بسیار متفاوت با پیشینیان‌شان است.بسیاری از آنان چندان علاقه‌ای به تولید اجناس بیشتر ندارند و وقت بیشتری صرف فهمیدن فرایندهای استخراجِ موجود در پسِ محصولات و آخر و عاقبتِ پسماندِ آن‌ها می‌کنند.طراحانی که دیگر از موهبتِ غفلت و بی‌خبری گذشته برخوردار نیستند و از بحران فزاینده‌ی پیرامون ما کاملاً آگاه‌اند خود را به محققان مواد،مأموران بررسی جریان پسماند و دانشجویان جریان‌های جهانیِ اقتصاد تبدیل می‌کنند.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.