پسر کو ندارد نشان از پدر

علی صفری؛خبرنگار عضو نامزد در گینس
همۀ ما شنیده ایم ضرب المثل پسر کو ندارد نشان از پدر را،و بر اساس تفسیر منضم در معاجم و لغت نامه های معتبر،این یعنی پسر از نظر منش زِ راه پدر بر نگرفته است،چیزی.متأسفانه این ضرب المثل در هر مکان و زمانی می توان مصداق و عینیتش را خیلی راحت یافت.اما مدت ها قبل بر اساس یک بدشانسی برای خیل عظیم جویندگان کار،به ویژه در سطح قوای مملکت یعنی حقوق بگیران از حاکمیت،این ضرب المثل خود را کاملاً معکوس نشان می داده است،یعنی پسر خیلی راحت نشان از پدر پیدا کرده و دقیقاً در جایی قرار گرفته که پدر قبلن ها در همان جا حضور داشته است.مدت ها قبل در بسیاری ادارات بلکه بر اساس ابلاغیه هایی شبهه دار و به نظر غیر عادلانه،غیرمنصفانه و حتیٰ غیرقانونی،هرجا پدری از همان جا بازنشسته می شد،می شد پسرش را یا دخترش را به جای او گماشت.وقتی جویای علت چنین تغییر و تحولی می شدیم گفته می شد پدر۳۰سال زحمت کشیده است و…بهانه های توجیه ناپذیر و قانون گریز و برون رفتانه دیگری را سرهم ردیف می کردند تا به خوداقناعی برسند.استخدام در سطح سه قوه و حاکمیت ها طبق قانون روند و فرآیند هایی داشته و دارد و این فقط آن پدر محترم نیست که دغدغه جذب به کار فرزند خود را دارد بلکه سایرپدر و مادران نیز،همچنین.وقتی چنین رویه ای غیر قانونی با آن بهانه های خوداقناع،مشی پیدا کند و در نهایت نهادینه شود این یعنی از دست رفتن فرصت جذب به کار دهها جوان در آن دستگاه مربوطه. در نهایت یاس و ناامیدی بر روح و روان هر یک چیرگی می یابد و در آخر هم جز برآیندهایی که بعضاً ناخوشایند ظاهر می شوند نتیجه ای عاید نخواهد شد.در بسیاری از کشورهای پیشرفته مشاهده شده و می شود که جذب نیرو در قالب غالبِ آن بر اساس فرآیندهای رقابتی است تا مبنای به کارگیری ها بر پایۀ فرصت واحد صورت گرفته باشد.اما بر اساس مطالعات انجام گرفته در جوامع پیشرفته، آنان در جذب نیروهای کارآمد و نخبه،بدون تردید استثنائی قائل اند و بلکه در کسب رضایت نخبگان بین خود دستگاه ها رقابت به وجود می آید و حتیٰ در جذب نخبگان سایر ملل هم از هم پیشی می گیرند زیرا نیک می دانند در نهایت با اعطای امتیازاتی به فرد کاربلد، سطح نتایج و خروجی خود آنان بسیار بالاتر خواهد رفت.دراین جا در مواردی مشاهده شده است خیلی راحت سرمایه هایی که تجربه اند،از دست می روند و انگار نه انگار اتفاقی افتاده باشد و اصولاً مقصران را می بایست به مردم معرفی کرد.تجربه نشان داده است عمر مهندسی معکوس کوتاه است زیرا هر سازه یا…و درنهایت هر دانایی که تجربه خود را درجایی دیگر پس داده باشد درجای دیگر تا یک بازه زمانی بسیار کوتاه قابل برداشت است.این نکته بسیار مهم را تصمیم سازان به خوبی درک کنند زیرا در ادامه چنین صورتی هزینه کردها مضاعف و بار سلبیات بیشتر نشان خواهد داد و اصل تفکر نیروی کار نیز خموده و در سراشیبی ضعف ها قرار خواهد گرفت.جالب است بدانیم در مقابل و در برخی کشورهای توسعه نیافته و حتیٰ درحال توسعه،بارها مشاهده شده آن جا که جویندۀ کار به نحوی و براساس چارچوبی به بیان حقیقت زندگی خود می پردازد به جای آن که رهیافتی برای چنین مشکلی پیدا شود،دست به روتوش هایی می زنند که اصولاً با ماهیت موضوع بی ربط است،مثلا حقوق کارکنان را افزایش می دهند و این درحالیست که فرد منتقد یا گلایه مند یا معترض،اصولاً داد خود را برای بی دادی خویش ابراز کرده است که”ما بیکاریم”از همین رو در این مملکت برای کاهش آسیب ها و افزایش کامیابی ها و برای ٱن که هزینه کردها که به نظر با افسوس در جاهایی حیف و میل می شود نشود،در نگاه به نقشۀ جذب نیروی کار،نیک فرجام عمل کرده و بر اساس محورهایی کلیدی تر برنامه ریزی شود تا دغدغۀ نسل حال و آیندۀ کشور در معیشت و به طور کلی در مسیر زندگی روز به روز جلوه های ناخوشایندش برطرف و پاک شود.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰