تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۲ - ۹:۱۷
107 بازدید
کد خبر : 6309

نبرد او (his battle)

نبرد او (his battle)
علی صفری،خبرنگار عضو نامزد در گینس
دربارۀ کلیت صحنۀ جنگ جهانی دوم و بازخوانی چندگانۀ این کلاف می توان در صفحات (نبرد من/ my war)جستجو کرد تا اندیشکده های دنیا که با واقع بینی اندرزین به دنبال حقیقت ماجرا هستند.آدولف هیتلر در سال ۱۹۳۴ پس از آن که به عنوان رهبر حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان Nazi party = National Socialist German Worker’s Party به قدرت دست یافت با یک نگاه دگراندیشانه در اقتصاد A different way of thinking in the economy به ویژه صنعت،زمینه ورود دنیا به هرج و مرج را پایه گذاری و عملاً فرصت برقراری صلح جز از راه نبرد (نظامی) را از دست رهبران جهان گرفت.کد بین این تصمیم او در لا به لای ملحقات نبرد قابل برداشت است.او که زادۀ اتریش Austria است ابتدا با یک تئوری سیاسی با گرایش حمایت از جنبش کارگری labor movement در آلمان نبرد خود را به مانند یک دوئل ذهن گرایانه آغاز کرد.این ذهن گرایی هیتلر در نبرد او Halt in his battle به مثابه یک درگیری درون شخصیتی با تاریخ انقضاء مشخص یا نامشخص قابل درک نبود.چنین ذهن گرایی را از سطر به سطر برخی صفحات نبرد من می توان خواند.از این رو جهان و رهبران آن دیر به القاآت فکری صدر اعظم Chancellor یا پیشوای ژرمن ها پی بردند.نبرد من در آن مقطع از زیست بشر را می توان به مثابه یک مرام نامه سیاسی نواندیشانه شناخت.رهبر حزب ناسیونال سوسیالیت national socialist کارگری آلمان به قصد چیرگی بر اقتصاد جهان ابتدا پایه های یک صنعت غول آسا را درون قلمرو خود نهادینه کرد و همین تحول در بنیۀ صنعت The base of the industry و تجارت آلمان ها او را واداشت تا به جای ادامه دار کردن قدرت صنعتی داخلی خود به عنوان نبرد او با اندیشه های کهنه،متأسفانه به نبرد حقیقت رو آورد.خودخواهی و در حقیقت جهان بینی غیرواقع بینانه Unrealistic worldview او را ابتدا می توان نبرد ذهن ها برشمرد که در نهایت صحنه و میدان آن را به یک دوئل ویرانگر تبدیل کرد.نبرد او را می توان یک سباه نمایی بین المللی International blackmail نیز توصیف کرد زیرا در نبرد من چیزی به رنگ خاکستری که ضامن امنیت و ثبات و آرامش بشر در جمعیت چند میلیاردی است نمی توان یافت.یا من یا تو یا سفیدیا سیاه و این خلاقیت ذهن گرایانه mentalism عامل کشتار و اسارت بیش از ۱۹ میلیون انسان بی گناه در آن برهه شد و آلمان ها بار دیگر با خلاقیت و تلاش اما بدون نبرد او سرآمد اقتصاد و صنعت جهان شد.اینک اما از سال ۱۹۴۵ یعنی بعد از یک دوره ۵ ساله از حکومت صدر اعظم آلمان ها نبرد همه با هم منحصر در ذهن است و….اما اینک آیا اوکراین Ukraine به مانند لهستان Poland ایستگاه نخست نبردهاست؟و آیا نبرد در دریاها زمینه ساز و آغازیدن یک پازل جدید برای زیست بشر Human life است؟بر این باورم پاسخ به پرسش اول می تواند با اما و اگر.شاید.اما جواب به سؤال دوم بدون اما و اگر،به هیچ وجه.اما به راستی چرا به نتیجه گیری می رسیم؟پاسخ آن خیلی شفاف را در می توان در نبرد من جست.اوکراین یعنی کارزار campaign آن هاست اما نبرد دریاها و قلمروها هرگز عامل به هم ریختگی نظم پیوست خوردن در پی جنگ جهانی دوم Second World War نخواهد شد.پیشتر حمله به کشورهایی نظیر همسایگان را زمینه ساز یک نبرد بین المللی یا به عبارتی جنگ جهانی بر می گرفتند اما دیدیم و دیدند که اتفاقی نیفتاد.بر مبنای منضمات نبرد من my war و نبرد او خط قرمز آن ها حیاط است نه حیاط خلوت.حقیقت یعنی همین و بس چرا که بازبینی تحولات یک قرن اخیر که کم و بیش دنیای فناوری و ارتباطات Technology and communication و در نهایت حقوق بین الملل شکل خود را یافت نشان می دهد،همۀ دولت های جهان گزینه ای جز بر پایۀ قواعد منطقی و نمادهای آن پیش رو ندارند.نقش سازمان ملل متحد و تصمیمات جمعی Collective decisions این نهاد بسیار مهم و برای صلح ادامه دار سرنوشت ساز Very important for a lasting peace خواهد بود.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.