سخنی با تعدادی از همشهریان

تا هم چنان یادم مانده است به چند نمونه از چگونگی مدیریت ها در استان اشاره کنم.بعد از نشست شورای اداری استان که با شرکت مدیران برگزار شد،من و یکی از استانداران قبلی در راهرو منتهی به حوزۀ دفترش قدم زنان در ارتباط با اهمیت رسانه صحبت می کردیم.از محتوای صحبتش فهمیدم که در رسانه کار کرده و اهمیت رسانه را درک می کند لذا از وی خواستم توجه بیشتری به جامعۀ رسانه بشود چون در توسعۀ استان ها حائز اهمیت هستند و البته نه همۀ رسانه ها منظورم افرادی امثال جناب عادل فردوسی پور در ورزش یا …است.پیش از این گفت و گو،وی دربارۀ یک صحنۀ عجیب گفت که چند روز قبل پدر و مادری با اصرار می خواستند بنده را ببینتد و همین طور هم شد.گفت که با اصرار می خواستند پسرشان را که کارمند یک اداره بود به مدیریت برسد و این که از فلان و بیسان چه کم دارد؟با شناختی که از این استاندار داشتم می دانستم  که پاسخش منفی است و خوشبختانه همین طور هم شد.محمود احمدی نژاد به ایلام سفر می کند و در نشست شورای اداری از خواسته ها می پرسد.همه بدون تعلل از مدیریت بومی می گفتند یعنی کم هزینه ترین تصمیم برای دولت ها چون نه به ردیف بودجه نیاز دارد و نه به تبصره و آئین نامه و طرح توجیهی.او اما در مصاحبه ای از چگونگی توسعۀ صنعت دام و کشاورزی در استان و روزآمد شدن طرح های سنتی گفت که متأسفانه هر چه بد و بی راه بود نثارش کردند.یک شب که در شیفت بودم یکی از نماینده های قبلی با من تماس گرفت و گفت فلانی را می خواهند برگردانند و مدیر رسانۀ شما بکنند.گفتم این فرد تجربه شده است و حقیقتش به زیان استان است.به او گفتم با توجه به تجربۀ تلخ مدیریت این فرد،خود بنده همین که او از این در وارد شود از در دیگر خواهم رفت.بی توجه شدند و پس از اقناع بنده و تکرار نکردن گذشته،دوباره برگشت و اما آش همان آش و کاسه همان کاسه.صاحب همین سایت که در  آن یادداشت می نویسم و از نخستین فارغ التحصیلان روزنامه نگاری استان است از نخستین قربانیان مدیریت های غلطی لست که با فکر کج و با تائیدیۀ کج تر بر سر کار آمدند.این آقا پدر و مادر برای او هزینه نکرده اند اما چه کسانی پشت این حذف ها بودند و با چه عناوینی مرتکب شدند؟قطعاً من یکی شفاف سازی خواهم‌ کرد.از همین رو چنانچه در هر دوره ای از سرگذشت این سرزمین قدم هایی در گشایش یک بن بست برداشته اند باید به دیدۀ احترام نگریست.نمی بایستی اجازه داد خیلی راحت متابع انسانی بسیار ذی قیمت را عده ای کم بها ازبین ببرند،عده ای ویژه خوار، انحصار طلب و کم خِرد.یکی از مهمترین بلکه تنهاترین شاخص های یشرفت کشورهائی که هم اینک حرف اول و ٱخر را در همۀ ابعاد می زنند بوده و هست.در همین استان بارها دیدم طرف کارآمد است اما چون از طایفۀ فلان بابا نیست کاری کردند به خارج از کشور مهاجرت کند و الان در همان جا یک شخصیت حقوقی و حقیقی تمام عیاری است.در روال حاکمیتی هم معمولاً و متأسفانه می گویند به حرف این و آن توجه نکنید و کار خودتان را پیش ببرید.این توصیه شاید در بخشی کارآمد نتیجه مند باشد اما در کلیت سیاست ها بسیار هزینه بر خواهد بود چرا که اگر خیلی سلیس توجه نکنند باز هم خیابان ها شلوغ خواهد شد.چه به بهانۀ یک لیتر بنزین چه به بهانۀ یک لیتر روغن و…این یک حقیقت است.این برداشت مثل خرافه پرستی های متعمدانه با هدف تخریب انسان ها نیست یا نه از روی ندانم کاری.امیدوارم از خرافات فاصله بگیریم تا حقایق روزآمدتر جلوه گر شوند.این چند نکته با تعدادی اقلیت از مخاطبان و نه اکثریت،در میان گذاشته شد به ویژه آنانی که سالیانی بر کرسی پوچ گرائی ایدئولوژی ها نشسته اند و اینک بر موج طلب کاری و خواهانه ها سوار هستند.ما حواسمان جمع است چه کسانی با چه تصمیمی،فرصت طلبانه و ویژه خوارانه با عناوین سیاسی رِنان و مختلف بر تأمین منافع خود و اطرافیان خود چُرتکه می زده اند.