از روزی که خود را شناخته ام یعنی از روزی که درک کردم پدربزرگم که الان مزارشان در نجف اشرف است از ایل علیشروان انند و مادربزرگ خزل و ریزه وندی اند به اندازۀ دکتر دارستاتی حقوقدان و سیاست مدار وطن پرست در مفهوم فلسفۀ سیاسی آن کمتر دیده ام یا شنیده ام.دکتر خلیل خلیلی پور دارستانی از خطۀ داریوش فروهر که متأسفاته مملکت او را از دست داد،بر سر وطن تعصب معناداری دارد یک روز در نزدیکی فلکۀ اول صادقیه قدم زنان بر سر موضوع نگاه حاکمیت ها صحبتی پیش آمد و در نهایت و با لبخند زیبائی گفت:فلانی جالب است بدانید من هم در حاکمیت قبل از انقلاب و هم در این حاکمیت،زندان دیده هستم.خنده ام گرفت و گفتم مشکل عجیبی است قابل حل نیست مثل اینکه؟دو روز بعد هم نزدیک خوابگاهم در چهار راه استانبول کوچۀ منوچهری در میان هموطنان اصیل ارمنی خود به اتفاق یکی از رفقایم اهل زنجان که ایشان از هم کلاسی های خانم فائزه هاشمی رفسنجانی در دانشگاه هستند برای بازدید از زندان ساواک-سازمان اطلاعات و امنیت کشور-بک قرار گذاشتیم و در نهایت از یکی از کوچه های کناری خیابان فردوسی وارد زندان ساواک هم شدیم.در بدو ورود با حیاط وسیعی رو به رو می شویم که دیواره های کناری آن نگاره هائی از عکس و ملخص بازداشت شده ها و زندانیان معروف به زندانیان سیاسی که نگارنده به هیچ وجه این عبارت را فاقد فلسفه می داند و حتیٰ آن را با اصول و معیارهای همۀ ادیان مغایر می شناسم٫نقش بندی شده است.عکس ها خانم ها و آقایانی هستند که نیم قرن قبل با هدف ارائه طرحی نو در سیاست مملکت خواهانه های خود را بیان می کردند،اما چه دیر-صدای آنان شنیده شد-سپس وارد حیاط دوم اما کم طول شدیم که پیش از همۀ جلوه ها،خودروی شخصی رئیس سازمان امنیت ملی کشور که به اختصار ساواک می گفته اند چشم گیر تر بود.chevrolet مشکی زیبایی بود.سپس به محدوده داخل زندان وارد شدیم که گفته اند ۶۰ سال قبل Germans ساخته اند.در بدو نگاه ها به همه چیز،حوضچه ای نسبتاً بزرگ مُدور جلب توجه می کند که از کتارۀ آن وارد حریم دالانی بسیار تاریک با سلول های تک و دو نفره شدیم .سلول ها بعضاً با عرض یک متر و طول دو متر و بعضاً کمی بیشتر.همان جا هم دیواره نگاره ها مملو از عکس و بیوگرافی خانم ها و آقایان در بند شدۀ زندان مذکور است.در بیان راهنمای زندان می توان دریافت که اقدامات خودسرانۀ برخی از افراد بازجو،تعجب برانگیز بوده است.یعنی می توان گفت خودسری در هر حاکمیتی نوعی بیماری واگیرداری است که می توان با نظارت بیشتر و بررسی رفتار شخص بازجو،چنین اقداماتی غیر قانونی را مهار کرد و هم افراد خاطی را تحت تعقیب قرار داد.بعد از بازدید از سلول های اتفرادی که در یکی از بندهای آن سلول دکتر علی شریعتی،حسین گلسرخی و خانم ها …به چشم تر می آمد.بعد به طبقۀ دوم زندان رفتیم و از اتاق های بازجوئی دیدن کردیم که افراد بازجو با مشخصۀ ابزار بازجویان از ناخن کش تا تخت برق دار و…که راهنما می گفت خود او به وسیلۀ آن ها شکنجه شده است دیده می شد.این ابزارها متعلق به عصری بوده که پیش از آن بلکه امتداد عصر وسطایی است.در فرانسۀ امروز که به مهد democrasy معروف شده است از guittotine که ابزاری نظامی است استفاده می شده است.همان گونه که زندانی دورۀ حاکمیت قبل ایران و زندانبان زندان امروز یعنی راهنمای زندان ساواک می گفت،اذیت و آزارهای فلان بازجو خیلی خشن و شکنجه گرانه بوده است و این یعنی رفتارهای خودسرانه در هر حاکمیتی پیام دار خواهد بود و این رفتارها نه فقط در دستگاه امنیت بلکه در مراکز دیگر قدرت حتیٰ رسانه ها از جمله رادیو و تلویزیون را هم در بر می گیرد.یک مجری نمی تواند برای رفتار یا گفتار یک بازیگر به دستگاه قضائی تلنگر بزند آن هم بازیگری که با یک سریال توانست میلیون ها تماشاچی را علاقمند به سرگذشت یک صحنه از تاریخ سرزمین یا ادیان کند.خودسری چیزی بیش از سبک سری نیست یعنی مطلق گرایی(Absolutism) و این افسار گسیختگی و انفعال در حاکمیت است که برای جامعه و مملکت می تواند یک تهدید باشد.اسم با مسمائی است عبرت.