تاریخ انتشار: شنبه ۱ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۶:۵۸

علی صفری؛خبرنگار عضو نامزد در گینس

نگارنده در بیان مقایسه ای بین این و آن روزنامه نگاری که ترجیح داد قریب ۱۰ سال پیش به غرب مهاجرت کند،قصد دارد اهمیت ها و اولویت ها را و به اقتضای ادب با دوری از هر گونه برتربینی با لکنت و عصا به دست به استحضار خوانندگان محترم برساند.در جایی از این کرۀ آبی،خاکی و قابل زیست برای همۀ اعضای بشر،دو نفر هم میهن یکی به وطن آمده و دیگری از وطن رفته،یکی به نام این و دیگری به نام آن.در شرایطی تعجب برانگیز و تأسف بار در صحنۀ یک مقایسه به هم می رسند.چرائی آن در محتوا یا اصالت این یادداشت نخواهد آمد.با درک حاشیه و متن شرایط در دو برخورد به عمل آمده از دو حاکمیت به صورتی تطابقی اما بسیار گذرا و اینک مطرح و یکی را این با قلمروی پُر منش در اجرای عدالت و گسترش الهیات او و من.پیشترها به استحضار رسید که نگارنده به قصد تبیین و اطلاع هموطنان محترم در اشاره ای کاملاً جزئی و بدون اشاره به برخی محتواها که واقعاً شگفت انگیز است،جریان تعاملی دو حکمرانی با خود و او که یکی از روزنامه نگاران مهاجر است مطابقت و مقایسه ای به عمل خواهیم آورد.او از وطن برخاسته و جلای وطن کرده و من به وطن آمده ام.او همان جا گفت من از ایران آمده ام یعنی پذیرفته و تابعیت کشوری دیگر را تحصیل کرده و من در یک کشور عربی،پدر و مادر تابعیت ذاتی ایران را کسب کرده ام.او ظرف هفت هشت سال یا خیلی کمتر،تابعیت آن کشور را کسب و به عنوان شهروند درجۀ یک که با بنیانگذار آن جا از نظر حقوقی برابری می کند و من بعد از ۸ سال و چند ماه به ظن چند خودسر و ناکارآمد،تازه تابعیت بلوکه شدۀ خود را تحصیل کرده ام.صرف نظر از نگاه های سیاسی این و آن،او به استخدام وزارت امورخارجه و رسانه های معتبر آن جا در آمده است و من قراردادی که پس از دعوت به کارم،آن را در استان لغو می کنند.او بنا به اعلام صدا و سیما،سالانه ۱۲۰ هزار دلار درآمد و حقوق دارد و من به قول ما کُردها(هیچ پَه تی).او در بیشه زارهای imperialism و سکولار به این نقطه رسیده و من در فلسفۀ الهیات.او خانه ای در اختیار گرفته است و من خانه ام را ویران.او با یک ادبیات و با یک طرز بیان و با منت به حقیقت رسید و من اما با ۱۳ بار نامه که آقاجان سر به زیرانه قصد خدمت داریم؛پست و مقام از سنگر به آن سنگر نوش جانتان،دریغ از گشایشی و او …و من ….خیلی شفاف و روشن اما با رعایت ادب و به اقتضای دوری جُستن از خود برتر بینی،او و من همینی که هست،هستیم.خانم ها،آقایان؛اولاً به پیروی از علی(ع)عرض می کنم از ایشان می پرسند چرا در بیانت”الحمدولله الذی جعلنا مظلوما و لیس ظالما”،گفت این شکلی اما در محضر خداوند،من طلبکارم نه بدهکار.خلاصه مردم نازنین،کمی مراقب خوبی ها باشیم.اما یک سخن با استاندار دولت فعلی در ایلام.شما در یک سخنرانی به مدیریت ها در سطح کلان و واگذاری به برخی ها اشاره کردید.این عبارت شما نگارنده را به یاد نقل خوابی از سوی فردی انداخت که گفت دوست همکارم که دو سالی است فوت شده را در خواب می بینم که هر روز پشت میز و روی صندلی اش حاضر می شود.یعنی طرف جان کنده دست از میز و صندلی هم برنمی دارد.ما الحمدولله دنبال نبوده،نیستیم و نخواهیم بود.مهاجرت نکردیم هم به خاطرحرمت مادر است.اینک در عوض این تراژدی،نگارنده از دو حقوق برخوردار است یکی شخصی است و استانداری در حریان است و تحت هر حکمرانی قابل پیگیری و دیگری حق ملی است که قطعاً به اندازۀ فکر و قدرت کاری و حرفه ای خود در رسانه در کنار مردم مخصوصاً انسان های شریف که مظلوم اند و نابرخوردار هستیم.
خروج از نسخه موبایل