تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۳ - ۹:۳۷
100 بازدید
کد خبر : 8187

جنگ یعنی بی تدبیری در حفظ صلح…

جنگ یعنی بی تدبیری در حفظ صلح…
علی صفری/روزنامه نگار
در سال ۲۰۰۳ کاخ سفید تصمیم گرفت پرونده file دولت سابق عراق را برای همیشه ببندد و صفحه ای نو از یک حاکمیت نو New rule در بغداد باز کند.ابتدا آمریکا از چند بُعد زمینه چنین دگر اندیشی Dissent سیاسی در سطح بین الملل را فراهم ساخت.بیش از هر اقدامی،آن ها ابتدا عراق را تحریم کردند و این کشور عملاً و به مرور زمان،استاندارد یک حاکمیت روز دنیا را از دست می داد.صرف نظر از هر دیدگاه یا برآیندی در تعریف روز دنیا،آن چه را که می بایستی به مثابه هستۀ حاکمیت ها The core of sovereignty قرار گیرد،متن جامعه بین الملل است و نه حاشیه های آن.در حالت کلی متن و محتوای جامعه جهانی یعنی روابط و حقوق بین الملل International relations and law.مطالعات بین الملل ثابت می کند برخی حاکمیت ها در طول سرگذشت بشر امروزی تحت نظر برخی حکام امثال رئیس جمهور وقت عراق توجه مبنایی به این گونه حقایق ندارند.به عبارتی سلیس،چنین سیاستی،خود را در دام (ی)می اندازند که در نتیجۀ تصمیمات غلط،آهسته آهسته چیده می شود.هیچ کشوری در جهان پیدا نمی شود مگر آن که حاکمیت آن ها بر مبنای قرائت اکثریت مطالبات ملت خویش The demands of the nation بر نامه ریزی نکرده باشند.این گونه سیاست ها اِعمالی هم چه با انتخابات معنادار پیاده می شود چه از طریق ذهن سنجی opinion poll که معمولاً از طریق کانال هایی معتبر از جمله رسانه های پر محتوا امکان پذیر است.متأسفانه حاکمیت سابق عراق درک درستی از چنین کنش و واکنش هایی کاملاً معنادار و انطباقی نداشت.حکام پس از او نیز که مرام و منش سیاسی تعریف شده ای ارائه داده بودند و اینک کاملاً سطحی نگر Superficial خود را پایبند به آن مرام نامه ها،شگفتانه تر از او،نشان داده و می دهند.هر دو با تکیه و تمرکز بر از جمله رسانه های The media همسو و متعلق به ذات،مسیر کج خود را طی کرده و می کنند.عراق به مانند کشورهای پیرامون از جمله اغنیاء کره زمین است که اینک می بایستی در سایۀ سرمایۀ نهفتۀ خود در ردیف نخستین استانداردهای یک زندگی پر فروغ قرار می گرفت اما به هیچ وجه در چنین ترازی قرار نگرفته است و…تحولات عراق پس از ۲۰۰۳در نتیجۀ تصمیمات حاکمیت جمهوری خواهان Republicans بر کاخ سفید و کنگره بوده است.هر چند دموکرات ها نیز به دلیل خشم مردم این کشور که ناشی از حوادث ۱۱ سپتامبر،بر افروخته شده بود اما همین فراکسیون یک دهه بعد و پس از تحقق اهداف آشکار و پنهان عملیات نظامی در افغانستان و عراق،از این دو صحنۀ نو نمود در منطقه و جهان به مثابه یک سازه سیاسی قابل چانه زنی با رقیب سنتی Traditional rival خود یعنی جمهوری خواهان، علم شنگه ای به پا کردند.این سیاست دموکرات ها اینک از سوی جمهوری خواهان نیز به مثابه یک دستاویز سیاسی از سوی صحنه گردانان این فراکسیون مهم،کاربردی تر نشان داده است.بنا بر این با روی کار آمدن دولت آقای”دونالد ترامپ” (Donald Trump) قطعاً در عراق و افغانستان،تماشاچی تحولات خواهیم بود.این دگراندیشی بین المللی نو نمود emerging را می توان به دو حالت آشکار و نهان یعنی در پشت پرده،دید.خروج نظامیان آمریکا از افغانستان در همین چند سال قبل با آن کیفیت حتی در تراز یک طنز به هیچ وجه از سوی جمهوری خواهان پذیرنده نخواهد بود.همین طور عراق.بنا بر این برنامه ریزان در ارتباط با عراق و افغانستان،سیاست پیشران Propulsion خاص و انحصاری تر به مثابه انگشت فرو بردن در دو کندو the beehive که اینک بر خلاف ۲۰۰۳ زنبور بی نیش هستند،نشان خواهند داد.به نظر می رسد اینک کشورهای منطقه برای برقراری آرامش و ثبات در خاورمیانه می بایستی سیاست پیش دستی،پیش گیرند تا ملت های آنان بتوانند از یک زندگی با طعم خوش رفاه،بهره مند باشند زیرا زیست همۀ انسان ها به ویژه معاصر بیش از این،مطالبه گر نیست.از دیر باز و طبق قوانین بین المللی و منشور ملی،وظیفۀ حکام به مفهوم حاکمیت ها به ویژه در این منطقه زرخیز،حفظ جان و مال و رفاه مردمان خود است.باید مفهوم حکومت داری را درک کنند که مهمترین عنصر آن احساس مسؤولیت و وظیفۀ شناسی است.ادبیات نیک اندیشانۀ حکومت داری را می توان متون مایه دار بشر از بدو خلقت تا به دوران معاصر دید و یاد گرفت.یک حاکم بیش از هر وظیفه ای مسؤول سرنوشت تک تک شهروندان آن قلمرو است.حکومت پیشین در عراق و همان گونه که خردمندان درون حاکمیتش می گویند،چنان چه ملت اندیش بود،این کشور را در ورطۀ جنگ گرفتار نمی کرد.وقوع جنگ چیزی بیش از بی تدبیری در برقراری و حفظ صلح نمی تواند باشد.حکومت داری در این برهه با ادارۀ چند آبادی در دوران گذشته از جمله والیان تفاوت بسیار زیادی دارد.این برهه را ارتباطات هوشمندانه نامیده اند و غیر از این جمعیت انسان ها به مرز ۶ میلیارد نفر رسیده است از همین رو نمی توان چشم خود را بر روی حقایق بست و منتظر شرایط نونمود،نشست.همواره باید دو قدم جلوتر از تحولات منطقه و جهان زیست تا بتوان ره گشاها را پیدا کرد و از بن بست،بیرون رفت.در پایان عرض می کنم همان طوری که بارها اشاره شده ارائه برخی مطالب به هیچ وجه جنبۀ شخصی ندارد بلکه تنها با روشنایی عدم وابستگی نگارنده جز به افکار عمومی را نشان می دهد زیرا فروتنانه اینجانب به خوبی از سطح کنش ها و واکنش های رسانه ای خود اطلاع دارم .

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.