تاریخ انتشار : پنجشنبه ۵ مهر ۱۴۰۳ - ۱۰:۴۹
88 بازدید
کد خبر : 7880

تکرار خطا،یعنی سردرگمی

تکرار خطا،یعنی سردرگمی
علی صفری روزنامه نگار
معمولاً در سیاست گذاری ها و هر تصمیم هدفمند Targeted decision،تحقق هر یک از برنامه ها به نسبت ۱۰۰ درصد وجود ندارد چرا که علل و عوامل حاشیه ای و حتی متن پروژه Project text باعث تغییر مسیر یا کج اندازی سیاست ها می شود.در چنین صورتی اصولاً جامعۀ هدف یا بخشی از آنان در بهترین حالت در بلاتکلیفی می مانند.در این شرایط ضریب خطای وارده به میزان کج اندازی ها و آسیب ها به نسبت برابر،بروز خواهد کرد .قبلاً باید گفت روزنامه نگاران که بعضاً به آنالیز تحولات مملکت،منطقه و جامعه بین الملل می پردازند به هیچ وجه احساسات یا منش برانگیخته به ذات را در تبیین واقعیات منوط یا دخالت نمی دهند زیرا در غیر از این اصل حیادی از صحنه خود به خود نادیده گرفته می شود و این یعنی امکان دست یابی به حقایق پیش رو هر چند با Epsilon درصد کم،ناممکن خواهد بود.آنان آن چه را که پس از ارزیابی علمی و تجربی متصور می شوند مطرح و بعضاً سعی به  مهار تنش،بحران crisis یا حتی پیش درآمد جنگ ها خواهند پرداخت و علت آن را هم به دوری جستن از ماجراجویی های بسبار پر هزینه و مخاطره آمیز،می توان جستجو کرد.در روی دوم چنین واقعیتی مشاهده می شود عده ای با عناوین رِنان و متأسفانه با سابقۀ بد آنالیز حقایق همچنان در کانون توجه برخی رسانه ها به ویژه صدا و سیما هستند و هم چنان یک سویه نگر ناشی از آرزو و رؤیای شخصی به آنالیز تحولات مملکت،منطقه و جامعه بین الملل می پردازند.قبلاً گفته شد که آرایش ذهن آنالیست(های)سیاسی و رسانه و بیان و طرح آن یک حق ملی است که در راستای منشور ملل متحد نیز قابل درک است اما در این جا یک نکته حائز اهمیت است که بدون هیچ اغماض با سهل انگاری negligence قابل گذار نیست.تکیه بر تجزیه و تحلیل سیاسی چنین آنالیست(ی)analysis تجربه یافته چنان چه بدون پیامد در سطح ملی صورت گرفته باشد،می توان بی توجه از کنار آن گذشت اما چنان چه موضع یک تصمیم سلب پیامدار برای تک تک شهروندان یک مملکت تلقی شود،تکرار آن یک آسیب ملی است که قابل درک نخواهدبود.از همین رو تکیه بر چنین آنالیست هایی بسی بس اشتباه و یک ریسک بزرگ و بعضاً ویرانگر خواهد بود.در جایی برای آنالیز یک صحنه از یک رویداد مشاهده می شود ۳ تا چهار کارشناس محترم در برنامه ای حضور پیدا می کنند که جملگی هم فکر،هم صدا که در نهایت یک نتیجه گیری از آنان سر می زند که هیچ لذتی در تبیین واقعیت ها از آن نمی توان برد.با این روش جز یک صفحۀ خام اما پر هزینه نتیجه مند نمی شود.قابل فهم understandable است که هر ساختاری تابعی از سیاست ها و برنامه های خودانگیخته است،اما همین  شبکه خبری فاکس نیوز یا رویتر یا سی ان ان یا…،در حالی منش خود را به اجرا می گذارند و عملی می کنند اما همین رسانه ها در تبیین یک صحنه از یک رویداد به ویژه آن جا که سرنوشت یک ملت به آن گره خورده باشد در شرح ما وقع فرصت برابری را در اختیار برون ریزهای ذهن مخالف با منتقد می گذارند.در این جا برآیندها پر محتوا و به نظر خلأ ذهنی mental void که معمولاً به مرور زمان به صورت های مختلف انباشته و به اشکال گوناگون خود را نشان می دهد،باقی نمی گذارد.شرایط منطقه هم اینک خود به خود پر پیمانه پیچیده است لذا نباید با تجزیه و تحلیل های پر تصور آن را افسانه ای کرد.هر گاه در برابر یک پرسش ذهن تحلیل گر  Analytical mind کشش پاسخ نداشته باشد می بایستی گزینه،(نمی دانم) را تیک بزنید چون هم آسیب آن صفر است هم تحلیل گر نشان می دهد برای شخصیت فردی خود احترام قائل است در نتیجه قابل اعتمادتر.نشان خواهد داد.صرف نظر از هر نتیجه گیری در نشست نیویورک که همه ساله برگزار می شود،ملت ها چشم به راه ادبیات literature نرم و سلیس برابر منضمات منشور ملل متحد هستند تا از لا به لای مواضع رهبران ملل در جهان اندوخته ای نو برداشت کنند و در آخر جهت گره گشایی از شرایط پر کلاف و کلافۀ امروز دنیا هر یک از پروژه Project(های)جدید به کار گرفته باشند.نمی توان در جایی که سکوی تحول یک سالۀ جهان خط کشی می شود با کلی گویی و ثرثره به بیان  مسائلی پرداخت که نه محتوایی دارد نه نوگرایی modernism.باید به احترام  اکثریت ملت اجازه داد برآیند سیاسی و به تبع آن تحولات اقتصادی آهسته آهسته خود نمایی کند ،اکثریت ملت ایران  همواره در رهگذر سرگذشت خود با منطق و منش خردمندانه صلح peace و ارامش و رفاه را برای خود و منطقه پیرامون مطالبه گر demanding است،اینک نیز،همچنین.ادامه طرح محتوا با این عناوین تنها با درک شرایط مملکت که همواره در اولویت و پیشتازتر از هر تصمیم (ی) است،صورت می گیرد.به نظر نگارنده در شرایط فعلی اولویتی بالاتر از بازگرداندن ارزش ریال به رتبۀ قبلی در بین پول های رایج دنیا،نیست.همین الان از همین استان های کشورهای همجوار در شرق و غرب مملکت به دلیل کاهش ارزش پول ملی ایران حتی خریدهای روزانه خود را از شهرهای مجاور انجام می دهند،این وضعیت به معنی بالا بودن قدرت خرید آنان نیست بلکه نشانگر پایین آمدن ارزش پول ملی کشور است و گر نه فردی از اتباع کشورهای پیرامون از فلان روستا یا فلان آبادی در استان های همجوار جهت تهیه مایحتاج خود زحمت این همه راه را تحمل نمی کند.سوال مطرح؛آیا امکان بازگشت اعتبار پول ملی به نقطه استاندارد آن وجود دارد؟پاسخ به این پرسش مثبت است.بنا به آنالیز اقتصاددانان در یک بازه زمانی ۹۰ روزه به عنوان سقف زمان  برآورده شدن چنین هدفمندی را امکان پذیر می دانند.اقتصاد مملکت در شرایط غیر عادی است،از همین رو اثرگذاری آن بر روی معیشت مردم قابل توجه است و این واقعیت شرایط را بر آنان سخت کرده است که امیدواریم با تصمیمات میهن خواهانه،سبد غذایی مردم  شارژ و سفرۀ آنان همیشه آبرومندانه باشد.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.