تاریخ انتشار: دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۵:۵۰

علی صفری،خبرنگار عضو در گینس

جهان از حوالی ۵ سال قبل به صورتی علنی و آشکار و از یک دهۀ قبل به صورت زیر خاکستر نه معنای آتش به سمت شکل گیری یک چند قطبی،ثبات گذشته را پشت سر می گذارد.اگر واقع بینانه به این بُرش از سرگذشت سیاسی کرۀ زمین نگاه کنیم،شرایط بسیار حساس شده و می توان ناگفته گفت که ساختار (Stracture) امنیت جهان هم اینک تُرد است.اما چرا جهان در حال تغییر (The world is changing) اکنون از مدار امنیت با ثبات،روند شکننده ای را پشت سر می گذارد.بی تردید یکی از مهمترین دلایل اساسی آن شرایط اقطاب جهان است که به (Multipolarization) معنا پیدا می کند.این یعنی با چند قطبی شدن جهان geopolitics دنیای متعارف سیاست و اقتصاد،آهسته آهسته در حال عبور از گذشته است و مرحله ای نو را تجربه خواهد کرد.بدون مغلطۀ سیاسی (Fallacy) شرایط حاکم بر شورای امنیت سازمان ملل (united Nations Security council) هم اینک به ترکه ای شباهت دارد که گه گُداری به جهت ادامه دار شدن وظایف و مسؤولیت های خود اعلام موجودیت می کند.ارزیابی ها به ویژه در ماه های اخیر معمولاً توافق اعضای دائم و غیر دائم بر سر مهار یک جنب و جوش سلب در نقطه ای از جهان تجلی یافته است.اما به راستی چرا جنبش با ثبات شورای امنیت که پس از جنگ حهانی و بعد از آن که ساختار ملل و انتماآت (وابستگی ها و ضرورت های) هر یک مشخص شد،اعلام موجودیت کرد،هم اینک جوی سرد بر آن حاکم است که ممکن است هر آن این سرمابۀ فضائی به چیزی یخ زده هم تبدیل شود.مهمترین چالش اصلی بروز چنین شرایطی روند رو به رشد اقطاب در ابعاد نظامی،اقتصادی و اجتماعی است.در این جا می بایستی اشاره کرد که متأسفانه برخی از تحلیلگران سیاسی حتیٰ محنک و حاذق در بیان صحنۀ بین الملل دچار یک مغلطۀ ساختاری شده اند یعنی The Stractare چرا که اینان بین ظهور و بازیابی ظهور (New Found and Reappearnce) به نظر اما دچار تشتُت اندیشه اند.یعنی چه؟خیلی سلیس می توان گفت که نوظهور به این معناست که شکل جدید یا برش نو یا صحنۀ تازه از یک تجلی بدون پشتوانۀ سنت یا دیرینگی است به عبارتی شیء بر آمده از حال و واقعیات حال.اما حقیقت این است که برخی اقطاب که به سمت تعدد جهان قدرت اند یعنی همان Multipalarization در حال بازیافت عضلۀ دیرینۀ خود هستند.عضله نه مفهوم زورگوئی بلکه معنی اعلام موجودیت یک دیرینه است به همین خاطر است که طرح فوق العادۀ بشر دوستانه و نوین و جهانی گفت و گوی تمدن ها را که آقای سید محمد خاتمی برای شکل گیری جهانی نو اما چند قطبی مطرح کرد یعنی بر مبنای تمدن ها و این یعنی بازخوانی مجدد یک سند دیرینه ای که در نهایت حدود هفت میلیارد انسان از آن بهره مند می شدند.متأسفانه تر این که هم اینک در تحلیل و بررسی شرایط جهان از واژۀ افول و ظهور بسیار استفاده می شود.یعنی در مقابل سقوط یا اضمحلال یا حتیٰ حذف یک حقیقت،واقعیتی دیگر بر خواهد آمد یا بر خواهد خاست.این برداشت از این برش از این قطعه از این برهه از سرگذشت بشر،یک اشتباه بلکه یک مغلطه و شاید هم یک propaganda متعمدانه ای پشت آن نهفته باشد که به نظر خیلی زیان بار و جامعۀ آن مملکت را در کوتاه مدت و به موازات تحولات جهان آسیب پذیرتر خواهد کرد.سلیس تر اگر بیان شود یعنی در مقابل تجلی قدرت چین نباید آن را به مفهوم افول قدرت آمریکا در ابعاد مختلف دانست بلکه ظهور قدرت چین را می توان بازیافتی از دیرینگی جامعۀ بشر به ویژه در دورترین نقاط شرق کره زمین بر شمرد.از همین رو و برای دور شدن از اشتباهات بلکه خطاهای پُر ٱسیب و پُر هزینۀ گذشته باید اشاره کرد و علنی هم گفت که رکاب زنی کشورها به جهت رسیدن به نقطۀ پایان بی پایان ادامه دار است.برخی ها از مسیر ماندند و اینک راه را مجدداً بازیافته اند و (Reappearance) و برخی ها اما اینک در حال ظهور هستند Newfound. در پایان هر یادداشتی که بر اساس مطالعات سیاسی و برداشت نگارنده مطرح می شود ممکن است برداشت ها مثل طعم زندگی اما متفاوت نگارنده که خیلی عجیب عاشق رنگ زرد هستم باشد،بر مبنای همین هم نگاهم به زندگی است همین و بس.
خروج از نسخه موبایل