شاید تا کمتر از دو یا سه دهۀ پیش که امپراطوری رسانه ای در انحصار و در اختیار یک به اصطلاح هلدینگ به زبان امروزی بود و نام “جورج سورس” در بین آن ها زبانزد و بَرَند بود؛تمامی اخبار چه درست و چه نادرست و جهت دار و بی طرفانه از دریچۀ دوربین و میکروفن آن ها به مخاطبان در سراسر دنیا مخابره می شد و تا مدت ها مورد استناد و بحث قرار می گرفت؛کمتر کسی تصور می کرد که آن هژمونی یا سلطه به یک باره فرو بریزد و جریان آزاد اطلاعات و گردش خیره کنندۀ آن با حاکمیت فضای مجازی و به دنبال آن،ایجاد و توسعه و به روزآوری شبکه های متنوع اجتماعی و بسترهای ارتباطی،جای آن انحصار را بگیرد.به یاد داریم زمانی که مردم یک دوربین،همراه با یک فرد میکروفن به دست را می دیدند از سر ذوق و تازگی،برای دیده شدن از سر و کول هم بالا می رفتند تا شاید در قاب دوربین دیده شوند.آن ذوق و شوق،دیگر به تاریخ پیوسته و شاید تنها کسانی که ذوق و شوق دیده شدن دارند،مدیران و مسئولین مملکت هستند.اما اکنون هر فردی با هر شرایط سنی که دارد برای خودش یک رسانه است.یک خبرنگار و فردی تأثیر گذار است.به تعبیری می توان به هر فرد گوشی هوشمند به دستی به عنوان یک خبرنگار بالقوه نگاه کرد که ممکن است با یک عکس تصادفی یا چند ثانیه فیلم از یک حادثه یا رویداد یا گفت و گو با یک فرد دیگر،می تواند یک جریان جهانی را رقم بزند.به اپراتورهای نشسته در پای دوربین های مدار بسته هم می شود عنوان خبرنگار داد.همان ها که گزارش لحظه به لحظۀ این تراژدی ها را به مسئولین بالادستی گزارش داده اند و شاید بسیاری از آنان اکنون در قید حیات نباشند.هیچ خبرنگاری و هیچ خبرگزاری یا هیچ فرد رسانه ای نمی تواند ادعا کند که به تمام وقایع و اتفاقات رخ داده یا در حال وقوع در جهان یا حتی کشور و استان و شهر خودش مسلط و آگاه است.زیرا یا در نشست های خبری حضور دارد یا مشغول مصاحبه با مدیر یا مسئولی در پشت میز سازمانش است یا ممکن است گشتی در شهر هم بزند و پس از فرو نشستن آتش و غبار و دودو و خاکستر،بر ویرانه های به جای مانده رفته و گزارش و خبر تهیه کند.در تازه ترین ادعا می توان به تراژدی اسکله شهید رجائی بندرعباس اشاره کرد که تصاویر و گزارش های شهروندانی که شاید کمترین آشنائی با حرفۀ خبرنگاری داشتند اما سوختند و خاکستر شدند و دچار جراحات شدید گشتند ولی گزارش ها و تصاویرشان،اکنون تیتر یک بسیاری از رسانه های داخلی و بین المللی و مرجع گزارشات و بررسی حادثه توسط نهادهای نظارتی است.در حالی که بسیاری از خبرنگاران رسمی در شهر و استان خود و پشت میز کارشان نشسته اند اما این تصاویر و فیلم ها را در کانال ها و سایت های خبری خودشان به عنوان”انتشار برای اولین بار”بازنشر می کنند اما حتی اسمی هم از آن افرادی که به دل آتش و دود زدند و از سرنوشت بسیاری از آنان هم اطلاعی در دست نیست،آورده نمی شود.در اتفاقات و حوادث بی شماری که تاکنون رخ داده و به قربانی شدن هزاران نفر از هموطنانمان منجر شده است،این اتفاق نوظهور تا به آن جا پیش رفته و در حال گسترش و تبدیل شدن به مرجع رسانه ای شدن بسیاری از مخاطبان و عامۀ مردم شده که رسانه های رسمی دیداری و شنیداری کشور هم ترس ریزش مخاطب را احساس کرده و مرتب در زیرنویس شبکه های تلویزیونی شاهد هستیم که مردم را به کسب اخبار از رسانه ملی ترغیب می کنند و حتی برای فعالان در فضای مجازی هم مجازات هائی در نظر می گیرند.این واقعیت را نمی توان به هیچ دلیلی کتمان و تکذیب کرد که مرجع خبری میلیون ها نفر از مردم ایران،کانال های متنوع و رسمی و غیر رسمی موجود در شبکه های اجتماعی است و اعتنائی هم به اخبار رسانه ملی ندارند.جلوی گردش آزاد اطلاعات را نمی توان گرفت و می توان در کنار رسانه های رسمی مملکت،نیم نگاهی به آن داشت و با تعامل و همکاری با یکدیگر در جهت پیشبرد جریان اطلاع رسانی دقیق و شفاف،بهترین و بیشترین بهره را برد.