تاریخ انتشار : شنبه ۲۲ دی ۱۴۰۳ - ۱۵:۰۸
88 بازدید
کد خبر : 8698

نوستالژی،مرکز گفت وگوی تمدن ها؛هم دردی با لس آنجلس

نوستالژی،مرکز گفت وگوی تمدن ها؛هم دردی با لس آنجلس
علی صفری/روزنامه نگار
پس از پایان جنگ سرد cold battle آقای ساموئل هانتینگتون،فوق تخصص علوم سیاسی Specialization in political science هشدار داد که نبرد پس از آن هویت فرهنگ و مذهب پیدا خواهد کرد و از این رو می بایستی برای جنگ تمدن ها خود را آماده کرد.او بدون درنگ پروژۀ جهانی خود را تحت عنوان نبرد تمدن ها مطرح و بر تمرکز بر آن تأکید کرد.بر اساس باورمندی و نتیجه گیری علمی ساموئل هانتینگتون،جنگ تمدن ها یعنی رویارویی هر یک از مذاهب و برتری طلبی فرهنگ ها.نمی دانم پیام این نظریه پرداز و این متخصص علوم سیاسی در کجای این کرۀ زمین هدف گذاری شده بود اما هر آن چه که بوده و هست،آسیای غربی را که ملت آن متأسفانه  شدیداً آویز اندیشه هایی پر ابهام هستند تحت تاثیر چنین القائاتی قرار گرفت.در حال حاضر قصد واکاوی این تهدید تاریخی را نداریم زیرا نتیجه گیری در مورد آن نیازمند پژوهش و مطالعات Studies بیشتر دارد اما قبلاً در ارتباط با نیک اندیشی از دوران قاجار و قبل از آن تا به امروز جسته و گریخته به طرح موضوع پرداخته شد.نمی توان نیک اندیشی حکمرانان را نادیده گرفت.اصولاً قضاوت تاریخ Judgment of history همواره رهگشا بوده و قطعاً در حال و آینده نیز،همچنین.لذا این گونه نگاه ها را نباید سطحی نگر انگاشت.ابتدا باید گفت درست به مانند این مملکت،مشکل بر سر حد و حدودها است.مشکل بر سر درک‌ درست یا نادرست از دیروز،امروز و فردا است و می توان نتیجه گرفت که این شیوۀ حکمرانی Governance style مثل دیروز و امروز آن معیوب و پر هزینه است.طرح گفت و گوی تمدن ها به دهۀ نخست از سال ۵۰ باز می گردد که سید محمد خاتمی در دهۀ ۷۰ و ۸۰ و در یک فضای گزینشی بین المللی پر پیچ و خم پس از ارزیابی جامع تحولات منطقه و جهان،راه بازگشت دوّل به معادلات درست را جستجوی حقیقت در متن اصیل گفت و گوی هر یک از کهن دیار کره زمین دانست که در پی آن پروژۀ بزرگ گفت و گوی تمدن ها را به جای اصل پوچگرایی مطرح کرد.این رویکرد بزرگ عصر برای گفتمان قبلی یعنی طرح نبرد تمدن ها همراه ناشدنی تلقی شد.متأسفانه در داخل مملکت به جای دفاع و همراهی از چنین اَبَر پروژه ای بین المللی International super project نیک اندیشانه که بنیاد ملی را با همۀ قومیت ها و نژادها از نگاه قطعی هویت و حفظ آن،قدرت افزایی می بخشید،به مانند برخی اندک از کشورها در برابر آن ایستادگی کردند.مطالعات و واکاوی واقعیات ثابت می کند در راستای چنین اَبَر پروژه هایی ملی و بین المللی،هر یک از قومیت ها در داخل نسبت به هویت خویش می بالیدند نه این که یک زیست هتل (ی) پیدا کنند.به عنوان کسی که در کنار رسانه های معتبر جهان به انعکاس رویدادها پرداخته عرض می کنم که طرح گفت و گوی تمدن ها چه‌ در سالیان نخست از دهۀ ۵۰ چه در نخستین سال از دهۀ ۸۰ چیزی بیش از یک دوئل دو اندیشۀ خیر و شر نیست.ما در جهانی زندگی می کنیم که حرف های یکی برای دیگری جز آن جا که منافع آن ها را تأمین کند (قابل درک) نیست.توجه کنیم که آقای دونالد ترامپ هنوز نیامده با اندیشه ای برانگیخته از داده های آمریکا،نقش اتحادیۀ اروپا را به حاشیه راند.حال دوّل قارۀ سبز Green countries جهان اینک چگونه می توانند به جای حاشیه margin در متن رویدادهای سیاست جهانی قرار گیرند؟برخی ها در درون مملکت از تمدن سازی لب به سخن می گشایند.نگارنده تا الان هر چه محتوای این طرز گفتار را مرور و به عمق بررسی می کنم رک‌ و راست نتیجه ای که برای طرح یا واکاوی یا به مثابه آپشن یک مبارزه فکری بتوان از آن گرفت،تحصیل نشده است.در کدام فکرکده به چنین خلاقیت اندیشه ای که بتوان در برابر اَبَرپروژۀ هانتینگتون قرار داد،ایستاد،بررسی و به طرح موضوع پرداخته شده است؟بنا بر این به هر آن چه که در ذهن ما خطور می کند نمی‌ بایستی خوش باور شد.در عصر حاضر و برخلاف عصر دیرینه،کم هزینه ترین فاکتوری که ملت هایی مثل ایران را اَبَرمند جلوه ای عملی بخشیده است.تاریخ اوست.دیرینۀ آن ها است که هیچ بنی بشری نه می تواند و نه حق دارد آن را نادیده بگیرد.دیرینۀ ملت ایران،تمدن آن ها است که بی چون و چرا بالیدن دارد که بر اساس جغرافیای روز Geography of the world today خود همۀ قومیت ها در ایجاد آن سهم داشته اند.مرور سرگذشت بشر و تکامل یافتگی شخصیت انسانی آنان در همۀ معیارها ثابت می کند خیزش هیچ‌ یک از ادیان پایه یعنی مسیح یا یهود یا اسلام به جهت ویرانی تمدن Destruction of civilization پیش از  عصر خود هدف گذاری نشده است،بلکه بر عکس اعجاز آن ها دقیقاً برابر و به موازات قدرت تمدن هم دوران آن ها،نشان داده است.اینک معلوم‌ نیست که اَبَر پروژۀ گفت و گوی تمدن ها با دوری جستن از خودخواهی ها و فرصت طلبی های نهفته در دل سیاست در چه مرحله ای از کارتابل سازمان ملل United Nations briefcase به ویژه یونسکو،قرار دارد.اما در هر مرحله ای که باشد اینک به نظر مرکز گفت وگوی تمدن ها در تهران می بایستی آغازین نونمودی پیدا کند زیرا هر چه از نشانه های فرهنگ‌ و ادب فاصله گرفته باشیم،طرح های تأسف بار و بسیار هزینه بر که معمولاً نهادینه می شوند،جایگزین خواهند شد،مخصوصاً در برابر پروژه پر شگفت آقای ساموئل هانتینگتون که ابزار تحقق آن نیز در اختیار گروه های هم فکر وجود دارد،قابل طرح است.هر کسی با هر نژاد یا تباری برای هویت افزایی Identity enhancement خود هیچ ره یافتی جز درک واقعیت دیرینۀ خود ندارد که برای تحقق آن نزدیک ترین راه،فرهنگ است.به نظر می رسد در این برهه و در این شرایط،کم‌ و بیش پر هرج و مرج ناشی از بی تدبیری،کارآمد شدن مجدد مرکز بین المللی گفت و گوی تمدن ها International Center for Dialogue of Civilizations در تهران و ایجاد هم الان آن در مراکز استان ها و سفارتخانه ها است.این گونه طرح ها سوپاپ سلبیات negative valve نیست بلکه دورخیز مجدد به جهت به حاشیه راندن پوچگرایی Absurdism است.نکتۀ آخر این که ابراز همدردی عمیق ایرانی ها با آسیب دیدگان در شهر لس آنجلس جلوه ای زیبا از درک‌ درست جامعۀ متمدن مملکت از مفهوم هم زیستی بشر در عصر حاضر است.در شرایط پیش بینی نشده ای به مانند زلزله در ایران،دو طرف حتی بعضاً رؤسای جمهور آمریکا ابراز هم دردی کرده اند و این نشانگر تمرکز رهبران جهان به فرصت های دردناک به مثابه یک پیشران به جهت نزدیکی انسان ها،به یک دیگر است.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.