تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۳ - ۱۵:۵۶
114 بازدید
کد خبر : 7856

در آخرین سنجه،ایران در ردیف پنجم  اَبَر ثروتمندان جهان قرار گرفت

در آخرین سنجه،ایران در ردیف پنجم  اَبَر ثروتمندان جهان قرار گرفت
علی صفری روزنامه نگار
چند روز قبل خبرهای روزانه رسانه های تراز اول جهان را مرور می کردم که به CNN رسیدم.خبرهای داغ و واقعاً Number one داشت که مهمترین آن گزارشی از مراکز سنجش معتبر بین المللی International بود که اعلام کرده اند ایران پس از روسیه،آمریکا،عربستان و کانادا،پنجمین کشور ثروتمند جهان است،بنا بر این گزارش،سنجۀ ثروت ایران در زمینۀ اندوخته های معادن و ذخایر طبیعی به مانند نفت و گاز به دست آمده است.در این میان عراق از بین ۱۰کشور ثروتمند جهان در مرتبۀ نهم قرار گرفته که با توجه به جمعیت خود رتبه مذکور بسیار قابل توجه است.جالب است بدانیم در این میان کشورهایی که هم اینک بالفعل در ردیف نخست اقتصاد جهان به ویژه در بخش صنعت  قرار گرفته اند،در سنجه ای که CNN مطرح کرده،به جز دو سه مورد،جایگاهی ندارند.مثلاً ژاپن Japan،آلمان،چین،انگلیس،هند،برزیل و…در رتبه بندی اَبَر ثروتمندترین کشورهای دنیا در هیچ سطحی قرار ندارند.قبلاً نیز اشاره شد که در ایران بیشترین عناصر منضم در جدول مندلیف  Mendeleev که هر یک پایۀ یک صنعت روز دنیا است،به صورتی انبوه کشف یا ناکشف مانده است.پرسشی که اینک قابل طرح است،،،چرا در بین ۱۰ کشور اَبَر ثروتمند جهان که در گزارش شبکه خبری CNN آمده تنها آمریکا و یکی دو مورد دیگر در ردۀ بالفعل نخستین های اقتصاد هستند ،؟برتری در اقتصاد در واقع یعنی رفاه و آسایش جامعۀ هدف است.از نظر اجتماعی نیز جامعۀ هدف در چنین کشورهایی مهاجر پذیر Immigrant خواهد بود تا مهاجر.اما به راستی چرا مملکت با وجودی که در بخش هایی قدم هایی برداشته شده اما همچنان در رده بندی اَبَر ثروت مندترین های بالفعل نبست و در این نقطه ایستاده است؟به نظر نگارنده  علت را می بایستی در دو نگاه جست.یکی امنیت و ارتباط آن با نخبگان واقعی و دوم سهل انگاری ها.در ارتباط با فاکتور اول توجه کنیم که در تمام کشورهای معتبر جهان که در فهرست چگونگی زندگی همواره در ردۀ نخست هستند،بین امنیت و نخبگان ارتباط تنگاتنگی tight وجود دارد،یعنی چه؟یعنی مهاجرت یک نخبه به معنی واقعی کلمه و امنیت کشور با نسبت قدرت تأثیرگذار فرد مهاجر ارتباط نزدیکی وجود دارد.به عبارتی خلأ چنین شخصیت هایی به مقدار اثرگذاری ایجاب او همواره احساس شدنی خواهد بود.دقیقاً شبیه به سرمایه ای است که یک شخص،عمری برای اندوختن آن تلاش کرده اما بر اثر غفلت در یک لحظه از دست بدهد.متأسفانه تفسیر  واژۀ  امنیت در این مملکت سخت معیوب است.بی تعارف عرض می کنم عدم توجه به محتوای چنین اهمیتی راهبردی و بسیار اولویت دار  سطحی نگر نشان داده است.هم اینک تعداد بهره مندان از واژۀ  نخبه به چه تعداد است؟آمارها statistics ثبت است.با وجود این تعداد از نخبگان در مملکت آیا  وضعیت کشور می بایستی در این نقطه ایستاده باشد؟پس بی تردید یک عیب،یک نقص و یک خلأ وجود دارد.اما در ارتباط با فاکتور دوم یعنی سهل انگاری negligence،اجازه دهید این موضوع را با یک مثال شروع کنیم.در یک کشور پیشرفته وقتی در یک محله،شهرداری اقدام به نرده گذاری مسیری می کند،انتخاب رنگ بر عهدۀ سازنده نرده ها نیست بلکه بر عهدۀ روانشناس یا sociologist است که همواره به عنوان بخشی از کارکنان چنین دستگاهی حضور دارند.این کارشناسان رخ صحنه و روحیۀ رهگذران و اطرافیان را ارزیابی و در نهایت رنگ سازگار با محیط را بر می گزینند.آیا در این جا نیز چنین محاسبه ای به عمل می آید؟یا نه هرچه( y) گفت…په خاطر عدم تحقق توازن بین علم science و اجرا اگر قدمی برداشته شده خیلی پر هزینه  و خیلی زمان بر بوده و به همین علت است که هر گاه برخی از کشورهای عضو در این رده بندی جهانی (ثروت) در صدد پروژه سازی در هر ابعادی باشند،هزینه کردها مضاعف نشان داده است.از همین رو با توجه به درخواست مکرر و مطالبه گری ها که جامعه به اشکال مختلف Different shapes ابراز کرده ضرورت اصلاحات و تغیبر روز به روز بسیار راهبردی نشان داده است.بارها گفته شده که موضوع منابع و ثروت مملکت به ۸۵ میلیون شهروند داخل و خارج از کشور تعلق دارد اما متأسفانه عده ای همیشه برخوردار و سیری ناپذیر تا از تغییر یا تحول یا اصلاحات Reforms سخنی  به میان می آید جبهه گیری کرده و شرایط بد فعلی را بی عیب و نقص می دانند.همچنین بعضاً ملاحظه می شود هر گاه به طرح محتوایی پرداخته می شود برخی ها  ابراز ناخوشایندی می کنند.مثلاً وقتی از انتصاب یک شخصی سخنی به میان می آید ابراز نارضایتی می کنند هر چند نظریه پردازی طبیعی و یک حق ملی است اما به این افراد عرض می کنم ابراز حقایق،یکی از نتایج آن بهبود اوضاع است مخصوصاً در مقابل جاه طلبی و پوچگرایی عده ای تجربه یافته.موضوع  گرایش سیاسی نیست بلکه قدرت عمل فرد است به ویژه در این شرایط پیچیده و کلاف گونه.ما هنوز شفاف سازی یا به جزئیات  اشاره ای نکرده ایم.حس قبیله گرایی tribalism نیز در این گونه موارد هیچ جایی در استاندارد کیفیت مدیریت و شایسته سالاری ندارد بلکه محلی از اعراب هم نخواهد داشت زیرا موضوع به کلیت مملکت احاله است نه قبیله یا شخص.ضمنی تر این که برخی دیدگاه ها را می توان در یک‌ مناظره debate یا یک نظرخواهی از اکثریت جامعه سنجید نه مغلطه که امثال نگارنده برای هر دو سنجه آمادگی دارد.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.