قبل از ورود به محتوای یادداشت،چند نکته یا اشاره به نظر نگارنده دارای اهمیت است.اول این که منظور از امنیت security دقیقاً همان مکانیسم یا ساز و کار امنیت security mechanism و امنیت روح و روان جامعه the psyche of society است.مثل نیروهای مسلح کشورها Armed Forces یا دستگاه اطلاعات information device یا پلیس police یا…البته در برخی کشورها می توان در کنار این مکانیسم یا ساز و کار اجرائی امنیتی،از قوۀ قضائیه judiciary هم نام برد.مطالعات ما و برداشتی که از عینیت وجودی قضائیه judiciary اصولاً و می بایستی به مثابه یک ابزار میانی بینابین امنیت روح و روان و مکانیسم آن قرار گرفته باشد که به طبیعت حال در نهایت به برقراری نوعی عدالت نشان دهد.این حقیقت را می بایستی در سطح حهان جست.بنا بر این نباید قدرت رسانه را نادیده گرفت یا کم،البته و همان گونه که قبلاً اشاره شد منظور از رسانه ها و کارزاران آن هر آن چه را که می بینیم یا می شنویم یا مطالعه می کنیم نیست.قدرت رسانه در داده هاست و در محتوائی که پیشران در روابط بین الملل دنیای امروز است.قبلاً اشاره شد که سازمان ملل united nations که جامع ترین اندوختۀ ملت هاست پس از بررسی و ارزیابی از میان نوع حاکمیت ها از ۱۴ قرن قبل تا به امروز به روز آمدترین آن ها را برگزید و به جهت الگوبرداری علمی،حاکمیت و حقوقی به اهالی منطقه که بیش از یک میلیارد و ۲۲۰ میلیون انسان هستند،به مثابه برون رفتی از بسیاری از گره ها و معضلات معرفی کرده است.این پروژۀ بین المللی یک توصیه بود نه تحمیل،اما چرا و چگونه کارشناسان حقوقی ملل متحد lawyer jarisconsult به این حقیقت رسیدند که یک انسان در آن شرایط توانسته است در این ابعاد سه گانه که برای یک زندگی عادی انسان ها کلید واژه هستند،ساختارسازی کند؟بی تردید نقش رسانه ها the importance of mediat که عامل مرور حقایق گذشته هستند از مؤثرترین عناصر چنین برداشت هایی است.کارشناسان ملل متحد پس از کنار هم گذاشتن پازل یا برش هائی از حاکمیت آن برهه از سرگذشت بشر تا به امروز که منطقه با آن همراه بوده است پس از مقایسۀ هر یک با دیگری در نهایت برآیند حقوقی حاکمیتی موضوع آن چه را که در توصیه نامۀ هفتمین دبیر کل سازمان ملل متحد secretary Generalof the unated nations نمود داشته جلوه گر شده است.بی تردید چنین برداشت هائی سیاسی از ملل متحد یا رساته unaited nations or media به مثابه نفی عَماسَلف یا بقیه حاکمیت ها نیست.این شکل از توصیه نامه ها را می توان دربارۀ سایر ملل یا قاره ها هم دید.در همین قارۀ اروپا Europe Continent دو طرف درگیر چنان چه به توصیه های منشور ملل متحد unaited nations و عناصر محتوائی در سرگذشت گذشتۀ خود رجوع می کردند یا پایبندی نشان می دادند کار به زمینه سازی یک جنگ تمام عیار نمی کشید.چگونگی شکل حاکمیت ها و توصیه های بشر دوستانه نه به جهت پذیرش یک نوع حاکمیت و رد نوع دیگر بلکه با توجه به اصرار منطقه بر همان نگرش که به نظر طبیعی نیز می رسد و اینک با جمعیتی بیش از یک میلیارد و ۲۳۰ میلیون انسان همراه شده است قابل فهم و ارزیابی است.در دنیای رسانه که در نهایت مبنای تصمیم گیری ها در سطوح مختلف از جمله ملل متحد است،هم اینک نوع حاکمیت ها در اروپا یا آمریکای لاتین یا نقاط دیگر را بر اساس یک نگرش جامع الاطراف بر گرفته از حقایق گذشتۀ خوب و سازنده طرح ریزی کرده اند.اصولاً توصیۀ ملل متحد نیز بر مبنای همین حقایق است.در همین راستا و به منظور رفع ابهام و در نهایت تکرار نشدن صحنه های تلخ ناشی از باورها یا ایدئولوژی های بعضاً خانمان سوز و بسیار ویرانگر در منطقه یا نقاطی دیگر از حهان که متأسفانه از قرن ها پیش به ویژه طی دو قرن اخیر که همراه با ساختاریابی مراکزی دینی همراه بوده و در نتیجۀ این شرایط،شکل سازمان یافته تری به خود گرفته است،تحقیقات رسانه ای نشان می دهد که تشکیل کار گروه juint working group یا کمیسیون Commission مشترک بین مراکز دینی به مانند مصر،ایران،عراق و عربستان تحت هر حاکمیت یا فضائی،ضروری بلکه راهبردی است.این کار گروه که یقیناً اعضای آن را عناصری آکادمیک از جمله حقوق دانان و کارشناسان مرتبط شکل خواهند داد،می تواند عامل افزایش وجوه مشترک و رفع گمانه ها که بعضاً نابخردانه به نمود صحنه هائی باور نکردنی در بین بشر می شود بسیار کارساز نشان دهد،تا کم کم و آهسته آهسته مردم منطقه و نقاط هم راستای دیگر برای همیشه با انگاره های وحشت و بُرش های سخت خداحافظی کنند.